کد مطلب:370010 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:369

81: اللهم صلی علی محمد و اله ، وارزقنی
 صحه فی عبادة ، و فراغافی زهادة

حضرت علیّ بن الحسین علیهماالسّلام در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق از خداوند می خواهد كه بر حضرت محمّد و آلش درود فرستد، سپس دو تمنّی از ذات مقدّسش می نماید: اوّل ،

بارالها!به من تندرستی و سلامت عطا فرماتا در راه عبادتت مصروف گردد. دوّم ، بارالها! فراغت بالی عنایت فرما تا در راه زهد و بی اعتنایی به دنیا طی شود.

به خواست خداوند توانا، این دو جمله از كلام امام سجّاد علیه السّلام موضوع بحث و سخنرانی امروز است .

معنی صحت در لغت 

در جمله اوّل دعای امام (ع )، دو كلمه آمده است ، یكی وصحّت و آن دیگر عبادت برای روشن شدن مطلب ، لازم است درباره هر دو كلمه توضیح داده شود.

الصحة فی البدن حالة طبیعیة تجری افعاله معها علی الجری

صحّت در بدن حالتی است طبیعی كه با وجود آن ، افعال بدن مسیر طبیعی خود را می پیماید.

العبودیة اظهار التذلل و العبادة ابلغ منها لانها غایة التذلل و لا یستحقها الّا من له غایة الافضال و هو الله تعالی .

معنی عبودیت 

عبودیّت اظهار تذلّل است و عبادت از آن رساتر، زیرا كه واجد كمال نهایی است و او جز ذات اقدس الهی نیست .

تندرستی و جوانی دو عطیّه گرانقدر حضرت باری تعالی است . بشر تا وقتی جوان است و سالم از این دو نعمت برخوردار است ، بهای آن گوهرهای نفیس را نمی داند و از قدر و منزلتشان آگاهی ندارد. موقعی به ارج و اهمّیتشان واقف می گردد كه دچار فقدانشان گشته است .

عن علی علیه السلام قال : شیئان الا یعرف فضلهما الا من فقد هما: الشباب و العافیة .

ارزش جوانی و عافیت 

علی (ع ) فرموده : دو چیز است كه فضل و برتری آنها را احدی نمی داند، مگر كسی كه آن دو را واجد بوده و هم اكنون از دست داده است ، یكی جوانی و دیگری عافیت .

در بعضی از روایات ، نعمت گرانقدر صحّت و عافیت در كنار نعمت امنیّت ذكر شده و خاطرنشان گردیده است كه ارج و ارزش این دو نعمت بر مردم ناشناخته و مجهول است :

عن النبی صلی الله علیه و اله قال : نعمتان مكفورتان : الامن و العافیة .

رسول اكرم (ص ) فرمود: دو نعمت است كه قدر و منزلتشان نزد مردم ناشناخته و پنهان است ، یكی امنیّت و آن دیگری عافیت .

ناامنی و بیماری ، دو قسم اختلال و بی نظمی است كه بر اثر فعّالیتهای زیانبار، عناصری فاسد و مفسد در پیكر اجتماع و در بدن انسان پدید می آید. اگر در كشوری جادّه های اصلی و فرعی ، شهرها و روستاها، كوی هاو برزنها مورد تجاوز افراد خودسر و لاابالی واقع شود و به منظور تعدّی به اموال و اعراض و نفوس مردم با سلاحهای سرد و گرم به افراد حمله كنند و آنان را مورد ستم قرار دهند، در آن محیط امنیّت از میان می رود، جامعه دچار خوف و هراس می گردد، و زندگی مختلّ و بی نظم می شود.

قیمت دو نعمت مجهول 

اگر در كشور تن یك انسان ، عروق بزرگ و كوچك كه به منزله جادّه های اصلی و فرعی است ، یا اعضای عالی و اعضای عادی كه به منزله شهر و روستاست ، میدان تاخت و تاز ویروسها و میكروبها و موجودات انگلی گردد، انسان سالم بیمار می شود و تا وضع به همان منوال است ، بیماری ادامه دارد، پس در واقع ناامنی یك كشور به منزله بیماری پیكر مملكت است و بیماری یك انسان به منزله ناامنی كشور تن است و اینكه در روایت ، امنیّت و عافیت در كنار هم قرار گرفته اند، مبیّن اختلالاتی است كه گاه در اجتماع و گاه در بدن انسان پدید می آید. حافظ امنیّت كشور، یعنی نگهبان سلامت اجتماع و سركوب كننده عوامل ناامنی و اختلال ، وجود حكومت دادگر و مقتدر و اجرای قوانین عادلانه است ، و حافظ سلامت تن ، یعنی نگهبان امنیّت كشور بدن ، پزشك دانا و به كار بستن برنامه های عالمانه طبّی است . حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیهماالسّلام راجع به حفظ امنیّت كشور و مجازات عوامل فساد و اخلال ، ضمن بیان علل احكام كه برای فضل بن شاذان شرح داده ، درباره وجود اولوالامر و حكومت اسلامی چنین فرموده است :

فان قال قائل فلم جعل اولی الامر و امر بطاعتهم قیل لعلل كثیرة منها ان الخلق لما وقفوا علی حد محدود و امروا ان لایتعدو ذلك الحد لما فیه من فسادهم لم یكن یثبت ذلك و لایقوم الا بان یجعل علیهم فیه امینا یمنعهم من التعدی و الدخول فیما حظرعلیهم لانه لولم یكن ذلك لكان احد لایترك لذته و منفعته فیهم الحدود و الاحكام .

حاكم عادل و امنیت 

اگر كسی سوال كند كه چرا خداوند برای مردم اولوالامر قرار داده و آنان را به اطاعتشان موظّف نموده است ، گفته می شود این جعل از طرف باری تعالی علل متعدّدی دارد، از آن جمله اینكه وقتی مردم طبق تكالیف باری تعالی محدود شدند و باید همواره آن حدود را رعایت نمایند و از موازین قانونی فراتر نروند، زیرا تجاوز از قانون مایه تباهی و فسادشان خواهد بود، این قوانین سعادت بخش تثبیت نمی شد و اجرا نمی گردید مگر آنكه فرد امینی را برای حسن اجرای آن مقرّرات بگمارد كه مانع تعدّی افراد به یكدیگر شود، چه اگر اولوالامر و مجری قانون نباشد، هیچ كس لذّت و نفع خویش را برای رعایت حال دیگری ترك نمی نمود، از این رو خداوند قیّمی را تعیین فرموده كه مانع فساد مردم شود و افراد متخلّف را با اجرای حدود و احكام الهی كیفر نماید.

امام صادق (ع ) نیز وجود طبیب بصیر و مورد وثوق را برای حفظ سلامت و امنیّت بدن مردم از نیازهای قطعی جوامع بشری دانسته و در كنار حكومت از آن نام برده است . جالب آن كه امام (ع ) پیش از ذكر حكومت و طبیب ، از وجود فقیه عالم متقی كه حافظ امنیّت افكار از وسوسه های گمراه كننده و اندیشه های باطل است ، سخن گفته و ضرورت آن را خاطر نشان فرموده است .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : لایستغنی اهل كل بلد عن ثلاثة یفزع الیه فی امر دنیاهم و اخرتهم فان عدموا ذلك كانوا همجا: فقیه عالم ورع و امیر خیر مطاع و طبیب بصیرثقة .

امنیت دینی ، اجتماعی و پزشكی 

امام صادق (ع )فرمود: اهل هیچ بلدی بی نیاز از سه چیز نیستند كه در امر دنیا و آخرتشان به آن پناهنده شوند و اگر فاقد این سه امر بودند، وحشی و عقب افتاده هستند: اوّل ، دین شناسی كه عالم و متّقی باشد؛ دوّم ، حكومتی كه خیرخواه و مورد اطاعت باشد؛ سوّم ، پزشكی كه در طبّ بینا و در جامعه مورد اعتماد باشد.

حكومتها برای اعاده امنیّت و رفع نگرانی مردم از مامورینی كه به سلاحهای سرد و گرم مسلّح اند استفاده می كنند و به وسیله آنان اخلالگران را دستگیر و مجازات می نمایند و جامعه ار از شرّشان خلاص می كنند. داروخانه ها برای پزشكان به منزله ابنار مهمّات برای حكومتهاست . اطبّا نیز برای اعاده سلامت بیماران از پرستاران تحصیلكرده و باتجربه استفاده می كنند، داروهای لازم را در اختیارشان می گذارند و میكربها و دیگر عوامل بیماری را كه مایه ناامنی بدن و موجب بیماری گردیده ، از میان می برند و سلامت را به مریض برمی گردانند. خلاصه ، سلامت و امنیّت برای فرد و جامعه دو قرین مهم و گرانمایه هستند و در حدیث رسول اكرم (ص ) كه مذكور افتاد، در كنار هم آمده اند و پیمبر اسلام (ع ) فرموده : این دو نعمت مكفور و مجهول القدرند. كسی كه دارای گوهر گرانبهایی است ، اگر بخواهد آن را حفظ كند و از خطر مصونش دارد، باید همواره متوجّه آن باشد و مراقبتهای لازم را برای محافظتتش معمول دارد. امنیّت گوهری است گرانقدر و مربوط به جامعه ، هر فردی به عنوان عضویّت اجتماعی موظّف است كه در حفظ آن بكوشد و قدمی برخلاف امنیّت عمومی برندارد.

اسلام و سلامت مردم 

تندرستی و سلامت نیز گوهری است پرارزش و مربوط به فرد، هر انسانی باید آن سرمایه پرارج را حفظ كند و از ارتكاب اعمال مخالف سلامت و منافی بهداشت ، اجتناب نماید. در اسلام ، امر سلامت افراد آنقدر مهم شناخته شده كه ادای هر یك از فرایض دینی اگر به سلامت شخص مكلّف زیان می رساند، از انجام آن تكلیف معاف گردیده است . بدبختانه بسیاری از مردم قدر تعمت سلامت را نمی دانند، مگر موقعی كه آن نعمت از دستشان برود و بیمار شوند.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : العافیة نعمة خفیة اذا وجدت نسیت و اذا عدمت ذكرت .

امام صادق (ص ) فرمود: عافیت نعمتی است پنهان ، وقتی یافت می شود، فراموش می گردد و چون از كف می رود، به یاد می آید.

اولیای بزرگ الهی همواره متوجّه نعمت تندرستی و سلامت بوده و شكر آن نعمت را در پیشگاه باری تعالی به جای می آوردند و از خداوند می خواستند كه در آینده نیز سلامت و تندرستی را روزی آنان قرار دهد. افرادی كه بر اثر بیماری متوجّه ارزش سلامتی شده اند، دعا می كنند كه خداوند سلامتی را به آنان برگرداند و از آن نعمت بزرگ دوباره برخوردارشان سازد.

امام زین العابدین (ع ) در جمله اوّل دعای مورد بحث امروز، از خداوند درخواست صحّت می نماید و به عرض می رساند: تندرستی و صحّتی را تمنّی می كنم كه در راه عبادتت به كار برده شود:

وارزقنی صحة فی عبادة .

بارالها! به من تندرستی و سلامت عطا فرما تا در راه عبادتت مصروف گردد.

سلامت برای هدفهای متفاوت 

برای آنكه شنوندگان محترم به اهمّیّت و ارزش معنوی قسمت آخر دعای امام (ع ) متوجّه شوند، لازم است و در این باره توضیح مختصری به عرض برسد. البتّه همه مردم به طور طبیعی خواهان سلامت و تندرستی هستند و از بیماری ، هر چند خفیف باشد، ناراضی گریزان اند، ولی هدف افراد در این خواسته متفاوت است ، بعضی دستگاه تعقّل و تفكّر خود را در مطالعه نظام حكیمانه عالم و شناخت آفریدگار توانا به كار نبسته ، عالم را پدیده تصادف و اتفّاق پنداشته و به عوالم ماورای طبیعت عقیده ندارند، اینان انسان را فقط از دیدگاه مادّی و لذّت گرایی می نگرند و پیرو خواسته ها و تمنّیات خویش هستند، تندرستی و سلامت را برای آن می خواهند كه بتوانند با نشاطی بیشتر و رغبتی فزونتر تمنّیّات حیوانی خود را هرچه بیشتر و بهتر اقناع نمایند.

قرآن شریف در معرّفی این گروه فرموده است :

لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل .

اینان دستگاه تعقّل و تفكّر دارند، امّاآن را در فهم و درك حقایق به كار نمی گیرند، چشم دل دارند، ولی از آن برای دیدن واقعیّتها استفاده نمی كنند، گوش دل دارند، امّا نمی خواهند سخنان حق را بشنوندد. اینان گرچه به صورت انسان اند، ولی در واقع همانند چهارپایان اند، بلكه گمراهتر از آن ها.

الهیون خود ناشناس 

گروه دیگر عقل را به كار بسته ، در نظام جهان فكر كرده و اذعان نموده اند كه محال است این عالم منظّم و حساب شده ، بدون آفریدگار عالم و حكیم به وجود آمده باشد، از این رو نظریه مادّیّون را باطل شناخته و به الهیون پیوسته اند، امّا در این باره فكر نكرده اند كه چرا خالق حكیم در كره زمین فقط انسان را از مزایای عقل ، هوش بسیار، قدرت تكلّم ، فرا گرفتن علم به طور نامحدود، سلطه بر جهان طبیعت ، و دیگر اموری كه معیار ارزشهای انسانی است برخوردار نموده و حیوانات را از این عطایا بی نصیب آفریده است . آیا خداوند از خلقت انسان هدفی نداشته ؟ آیا بشر عاقل در پیشگاه الهی مسئولیتی ندارد، و خلاصه آیا انسانها در زمین خودسر آفریده شده و می توانند مرتكب هر ناروایی شوند. قرآن شریف در این باره فرموده :

افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الینالاترجعون .

آیا گمان می كنید كه شما را بیهوده خلق نموده ایم و به سوی ما برنمی گردید؟ این گروه گرچه الهی هستند، ولی عملا همانند مادّیّون قدم بر می دارند و چون به دعوت پیمبران الهی توجّه ننموده اند، خویشتن را یله و رها می پندارند و نعمت سلامت را برای اقناع بعد حیوانی خویش می خواهند و بس .

عن النبی صلی الله علیه و اله قال : من لم یرلله عزوجل علیه نعمة الا فی مطعم او مشرب او ملبس فقد قصر عمله و دنا عذابه .

رسول اكرم (ص ) فرمود: كسی كه نعمت الهی را درباره خود منحصر به خوردنی ها و نوشیدنی ها و پوشیدنی ها بداند، عملش نارسا و كوتاه است و عذابش نزدیك .

الهیون ممتاز 

گروه سوّم كسانی هستند كه به آفریدگار جهان ایمان دارند، دعوت پیمبر خداوند(ص ) را اجابت نموده ، و به احكام الهی و حلال و حرامش معتقدند. اینان در مقام عمل از جهت ادای فرایض و ترك محرمات به هم تفاوت دارند، بسیاری از آن ها كم و بیش ، اعمالشان مشوب به گناه است ، برترین این گروه ، مسلمانان وظیفه شناس و درستكاری هستند كه در انجام واجبات و پرهیز از گناهان كوشش و جدّیّت بسیار دارند. این گروه ممتاز همانند سایر مردم خواهان تندرستی و صحّت اند و هزگز نمی خواهند نعمت سلامتی را در راه ارتكاب كوچكترین گناه صرف نمایند، ولی بسیاری از آنان آگاهانه یا ناآگاه در حال صحّت و تندرستی به جلب مادّیّات حلال و اقناع تمنیّات امام زین العابدین (ع ) در جمله اوّل دعای خود از پیشگاه حضرت باری تعالی تندرستی و صحّتی را درخواست می كند كه فقط در راه عبادتش مصروف گردد و موجب تعالی معنوی و تكامل انسانیّتش شود: و ارزقنی صحة فی عبادة .

بارالها! به من صحّتی را روزی فرما كه در راه بندگی و عبادتت به كار برم .

ممكن است كسی سوال كند كه آیا می شود تمام اوقات سلامت یك انسان در عبادت مصروف گردد كه حضرت زین العابدین (ع ) تندرستی و صحّتی اینچنین را از پیشگاه الهی درخواست می نماید؟ امام (ع ) یك انسان زنده است و انسان زنده آب و غذا می خواهد، خواب و استراحت لازم دارد و خلاصه ، شخص زنده باید نیازهای طبیعی خویش را برآورده سازد تا زنده بماند و بتواند قسمتی از اوقات سلامت خویش را در عبادت و بندگی خداوند بگذارند. در پاسخ چنین سوالی گفته می شود: اگر عبادت را منحصر به نمازها و روزه های واجب و مستحبّ و دیگر فرایض عبادی از این قبیل ، كه تحقّقشان منوط به قصد قربت است بدانیم ، سوال سائل بجاست .

معنی وسیع عبادت 

امّا اگر عبادت را به معنای وسیعی كه در شرع مقدّس آمده در نظر بگیریم ، انسان مسلمان می تواند تمام نیازهای طبیعی و دیگر كارهایی را كه مرضیّ خداوند است ، به قصد قربت و به منظور جلب رضای او انجام دهد و بدین وسیله خدای را عبادت نماید.قدر و منزلت اعمال مردم ، وابسته به نیّتهای آنان است و در این باره روایات زیادی از اولیای گرامی اسلام رسیده است و برای روشن شدن بحث ، در اینجا پاره ای از روایات ذكر می شود:

عن النبی صلی الله علیه و اله قال : انما الاعمال بالنّیات و انما لكل امری ء مانوی ، فمن كانت هجرته الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله و من كان هجرته الی دنیا یصیبها او امراة یتزوجها فهجرته الی ما هاجرالیه .

رسول اكرم (ص ) فرمود: اعمال مردم تابع نیّات آنهاست ، اگر به قصد خدا و به قصد رسول خدا هجرت نموده ، هجرتش در حساب باری تعالی و پیمبر است و اگر هجرتش برای این بوده كه از دنیا نصیبی عایدش گردد، یا زنی را به همسری خود درآورد، هجرتش برای چیزی است كه به انگیزه آن هجرت نموده است .

خالق توانا بشر را آفریده ، او را به خواب و غذا نیازمند ساخته و در حفظ حیات و سلامت بدن مكلّفش نموده است و ادای این تكلیف ، بنماید، به قصد حفظ حیات و سلامت تن یا به نیّت لذّت بردن یا برای نیرومند شدن ، وظیفه طبیعی انجام گردیده است .

نیت برای خدا عبادت است 

امّا اگر نیّتش این باشد كه خداوند مرا به حفظ حیات و سلامتم مكلّف نموده و من با قصد قربت و به منظور اطاعت از حضرت احدیّت غذا می خورم و استراحت می نمایم ، این عمل طبیعی از چنین انسان باایمانی كه به نیت قربت انجام داده ، به حساب عبادات او محسوب می شود. رسول اكرم (ص ) در عبارت كوتاهی به ابوذر غفاری این دستور را فرموده و او را به ادای این عمل ایمانی و انسانی متوجّه نموده است :

یا اباذر لیكن لك فی كل شی ء نیة حتی فی النوم والاكل .

ای اباذر! به گونه ای باش كه در هركاری با نیّت قدم برداری ، حتی در خوابیدن و غذا خوردن . كان صلی الله علیه وآله جالسا مع اصحابه ذات یوم فنظر الی شاب ذی جلدوقوه وقد بكر بسعی ،فقالواله :ویح هذا لوكان شبابه وجلده فی سبیل الله .فقال صلی الله علیه وآله :لاتقولوا هذا،فانه ان كان یسعی علی نفسسه لیكفها عن المساله ویغنیها عن الناس فهنو فی سبیلا الله ،وان كان یسعی علی ابوین ضعفین او ذوربه ضعاف لیغنیهم ویكفیهم فهو فی سبیل الله وان كان یسعی تفاخراوتكاثرا فهو فی سبیل الله شیطان . (423)

روزی رسول اكرم (ص )با چند نفر از اصحاب خود در نقطه ای نشسته بودند. حضرت جوانی را دیدند چابك و قوی كه اول صبح مشغول كار و فعالیت شده است و اصحاب گفتند: كاش او چابكی و جوانی خود را در راه خداوند صرف می كنم . دوباره حضرت فرمود: این سخن را نگوئید، اگر این مرد كار می كند كه نان به دست آورد و خویشتن را از این و آن بی نیاز نماید، عملش در راه خداوند است ،اگر پدر و مادر پیر یا كودكان ضعیفی دارد و برای تاءمین زندگانی آنان كار می كند، عملش در راه خداوند است ، اما اگر كار می كند تا مالی به دست آورد برای ثروت اندوزی یا فخر فروشی ، در راه شیطان قدم بر می دارد.

ارزش اعمال تابع نیت است 

ملاحظه می كنید كه یك عمل با تفاوت نیت می تواند برای خدا باشند و می تواند برای شیطان . پس امام زین العابدین (ع ) كه خود معلم مكتب انسان سازی است ، قدرت دارد در كارها به گونه ای نیت كند كه همه اعمالش ، حتی خوابیدن و غذا خوردنش ، برای خداوند باشد و همه آنها نزد باری تعالی در حساب عبادات امام (ع ) محسوب گردد.

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در جمله دوم دعای مورد بحث امروز، به پیشگاه الهی عرض می كند:

و فراغا فی زهاده .

بارالها! فراغت بالی عطا فرما كه با بی اعتنایی به علایق دنیوی و امور مادی طی شود.

در این عبارت دو كلمه آمده است كه باید معنای آنها از جهت لغت روشن گردد، (فراغ ) و آن دیگر (زهد).

الفراغ خلاف الشغل والفراغ من العمل الخلاص منه . (424)

فراغ ، نقطه مقابل شغل است و فراغ كه از كار به معنای خلاص شدن از آن عمل است .

الزهاده الزهد وهوفی اللغهئ ترك المیل الی الشیئی لعدم الرغبه فیه . (425)

زهاده كه در كلام امام سجاد (ع ) آمده ، به معنای زهد است و زهد در لغت ، اظهار بی میلی نسبت به چیزی است كه بر اثر نداشتن رغبت درونی به آن پدید می آید.

اعمال مردم در ساعات فراغت 

ساعات فراغت در روز ایام فراغت در سال از ادوار گذشته تا كنون مورد توجه جوامع بشری بوده و افراد فارغ از كار، آن اوقات را به صور مختلف و با انجام كارهای متفاوت می گذارند، بعضی نصیبشان از اوقات فراغت بهره های عقلانی و انسانی و فواید مادی و معنوی و زیانهای جسمی و روحی عایدشان نمی گردید. در تعالیم اسلام راجع به اوقات فراغت روایات متعددی رسیده و اولیای دین درباره آن از ابعاد مختلف سخن گفته و تذكرات لازم را به پیروان خود داده اند و در اینجا بعضی از آن احادیث ذكر می شود:

عن الرضا علیه السلام قال :واجتهدوا ان یكون زمانكم اربعه ساعات :ساعه لله لمناجاته وساعه لامر المعاش وساعه لمعاشره الاخوان الثقات والذین یعرفونكم عیوبكم ویخلصون لكم فی الباطن وساعه تخلفون فیها للذاتكم وبهذه الساعه تقدرون علی الثلاب الساعات . (426)

حضرت رضا(ع ) فرمود: كوشش كنید كه زمانتان چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با حضرت باری تعالی تو ساعتی برای كار و كوشش و تاءمین معاش برای مصاحبت و مجالست برادران دینی مورد اعتماد و كسانی كه شما را به عبودیتان متوجه می كنند و با خلوص به شما تذكر می دهند و ساعتی را به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید، چه این ساعت تفریح و نشاط به شما نیرو می بخشد و به قدرتی مجهزتان می نماید كه بتوانید اعمال سه ساعت دیگری را كه مذكور افتاد، هر چه بهتر و نیكوتر انجام دهید.

تقسیم اوقات شبانه روز 

اوقات فراغت اگر در مجاری صحیح به كار گرفته شود، موجب نشاط و مایه نیرومندی در سایر فعالیتهاست و اگر در كارهای نادرست و گناهان صرف شود، میتواند خطرات بزگ و مفاسد غیرقابل جبران به بار آورد.بیشتر جرایم و جنایاتی كه در دنیا به وقوع پیوسته ، با دست افراد سالم و در اوقات فراغتشان واقع شده است . از این رو، پیشوای بزرگ اسلام (ص ) برای آگاه سازی پیروان خود ،این مهم را تذكر داده تا در ساعات راه انحرافی در پیش نگیرند و خویشتن را گرفتار فتنه و بلا ننمایند.

عن النبیّ صلّی اللّه علیه وآله قال : نعمتان مفتون فیهما كثیر من الناس : الفراغ والصحة . (427)

رسول اكرم (ص ) فرمود: دو نعمت است كه بسیاری از مردم در آن دو به گمراهی و فساد گرایش یافتند: یكی فراغت است و آن دیگر سلامت .

حضرت زین العابدین (ع ) خطر ساعات فراغت را از زبان عموم ، با عبارت دعا به پیشگاه الهی چنین عرض می كند:

فانّ قدرت لنا فراغا من شغل فاجعله فراغ سلامة لاتدركنا فیه تبعة ولا تلحقنا فیه سامة .

بار الها! اگر برای ما ساعت فراغتی از شغل را مقدر فرموده ای ، آن را فراغتی سالم قرار ده كه نه گرفتار پیامدها و تبعات رنج آور آن باشیم و نه به خستگی و كوفتگی آن مبتلا شویم .

در قرون پیشین ، یعنی روزگار قبل از انقلاب صنعتی ، اوقات فراغت مردم كم بود زیرا كارهای مورد نیاز جامعه با دست انجام می شد و تمتم وقت افرادی را كه عهده دار كاری بودند می گرفت ، كسی كه شغلش بافندگی بود و با دستگاهی ساده پارچه می بافت ، وقتی مشغول كار می شد، دست و پا و چشم و تمام بدنش فعالیت می كردند، جالب آنكه او از اول صبح تا مقارن شب بااین وضع دشوار كار می كرد و محصول كارش بسیار ناچیز بود.

ساعات فراغت در گذشته و حال 

موقعی كه از كار دست می كشید، با خستگی و فرسودگی بسیار به منزل می رفت ، لقمه غذایی می خورد و برای رفع خستگی در بستر می خوابید، او نه ساعات فراغت داشت و نه نیروی ذخیره ای كه در آن ساعات با كارهای تفریحی آزاد نماید، اما در دنیا امروز با وجود ماشین های خودكار، وضع كار كارگری به كلی دگرگون شده است ، كارگر بافندگی امروز در كنار ماشین خودكار ایستاده و دستگاه بافندگی با نیروی برق و سرعتی عجیب حركت می كند و پارچه می بافد. كار امروز فعالیت بدنی ندارد، فقط در كنار ماشین نظارت می كند و گاهی كه نقصی در عمل ماشین مشاهده می نماید برطرف می سازد، و بر اثر سرعت عمل ماشین و ازدیاد محصول ، ساعات كار تقلیل یافته و اوقات فراغت فزون شده است . موقعی كه كارگر از كار دست می كشد، اولا وقت فراغتش زیاد است و ثانیا نیروها در وجودش باقی مانده و آنها را با اعمالی كه در اوقات بیكاری انجام می دهد آزاد می سازد. ازدیاد ساعات فراغت ، مواد مخدر، نوشابه های الكلی ، مناظر مهیج و خلاف عفت فیلمهای سینمایی ، و آزادی بیش از حد مصلحت ، دنیای غرب امروز را به راه فساد و تباهی كشانده و انسانیت و سجایای انسانی را پایمال نموده است . به موجب نشریه های آماری جرایم و جنایات هر سال نسبت به سال قبل فزونی دارد.

خطر فزونی ساعات فراغت 

خلاصه ، فراغت زیاد و لذت گرایی از یك طرف و بی اعتنایی به مسئولیت در پیشگاه الهی از طرف دیگر، جهان را به انحطاط سوق می دهد.

فی الحدیث : انّ اللّه تعالی یبغض كثرة الفراغ . (428)

در حدیث آمده است كه خداوند زیادی فراغت را دشمن دارد.

شاید سوء نظر خداوند به كثرت ساعات فراغت ازجهت توسعه وازدیاد جرایم و جنایات باشد. خلاصه ، فراغت زیاد، دنیای صنعتی امروز را با مشكلی بزرگ مواجه ساخته ، نسل جوان را به سیه روزی و بد بختی سوق داده و زمینه سقوط وانحطاط بشر را فراهم آورده است .

امام سجاد(ع ) در جمله دوم دعای مورد بحث امروز، به پیشگاه الهی عرض می كند:

و فراغا فی زهادة .

بارالها! فراغتی را عطا فرما كه در زهد و بی اعتنایی به مادیات طی شود.

جه بسیار از امور مادی و دنیوی است كه از پی آنها رفتن مباح است ، ولی انسان زاهد نمی خواهد وقت گرانقدرش در ساعات فراغت حتی برای نیل به آن مباحات صرف گردد.در اوقات فراغت ، اسب سواری ، تیراندازی ، شنا، پیاده روی ، كوهنوردی ، تماشای گلها و زیبایی های طبیعت ، مجالست با افراد پاك و با ارزش ، مطالعه كتب مفید، و دیگر كارهایی از قبیل ممّد سلامت تن و كمال روح است و با زهد منافات ندارد.

اسلام و معنی زهد 

در پایان بحث ، یك روایت آموزنده را در تبیین معنای زهد به عرض شنوندگان محترم میرساند:

فی الحدیث سئل عن لزهدفی الدنیافقال هوان لایغلب الحلال شكره ولاالحرام صبره .

در حدیث آمده ، از زهد سئوال شد كه چیست ؟ فرمود: زهد آن است كه حلال بر شكر زاهد غلبه نكند و محرمات بر صبرش پیروز نگردد.

یعنی زاهد كسی است كه شكرش در حلالهای الهی كه به وی عطا نمود دچار عجز نشود و صبرش در ترك محرمات الهی ناتوان نگردد.